همسران پاسداران لباس مُد نپوشند!
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۳۸۹۵۳۸
به گزارش پارس نیوز، کتاب «عزیزکرده» نوشته مرضیه نظرلو، روایت و داستانی مستند از زندگی شهید حاج حسن تاجوک است.
این شهید که متولد شهر ملایر است، در همین شهر بالید، با انقلاب اسلامی همراه شد و به سپاه پیوست. او در ادامه به جمع رزمندگان رفت و مسئولیت هایی همچون طرح و عملیات لشگر انصارالحسین(ع) همدان را بر عهده گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید تاجوک در سال 1361 و به همراه تعدادی از فرماندهان برای شناسایی عازم شده بود که با کمین دشمن روبرو شده و به شدت زخمی شد. او در 12 مردادماه سال 66 به دیدار دوستان شهیدش رفت.
کتاب «عزیزکرده» حاصل گفتگو با بیش از 90 نفر از خانواده، دوستان و آشنایان شهید است که در اختیار خانم نظرلو قرار گرفت تا بر اساس آن، روایتی مستند، نوشته شود.
این کتاب را نشر صریر در شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 20000تومان روانه بازار کتاب کرد. همچنین تیرماه امسال، مراسمی برای رونمایی آن برگزار گردید.
در این مراسم، «محمدصادق تاجوک» فرزند شهید حاج حسن تاجوک گفت: ما در سال 92 کلید نگارش کتاب را زدیم اما با مشکلاتی روبهرو شدیم. کار کتاب خیلی زمانبر بود و بدون عنایت اهل بیت(ع) فعالیت پیش نمیرفت.ما قصد داشتیم یک کتاب درباره کل شهدای ملایر بنویسیم؛ اما چون حجم مطالب زیاد شد توانستیم از این شهدا فقط اسمی بهمیان آوریم. امیدواریم نمره قبولی را از شهدا گرفته باشیم.
کتابهای دیگری را نیز با هم مرور کنیم:
۴تن ماهی یخزده روی دست مسئول ستاد امداد + عکس همسرِ سردار از دیوار کدام خانه بالا رفت؟ چشم حاج حسین یکتا چگونه تخلیه شد؟ + عکس حکایت جانبازی که موش آزمایشگاهی شد! + عکس دختری که عاشقش بودم با شوهرش از من کمک میخواست! + عکس قهر بر سر مجلس «محمود کریمی» یا «منصور ارضی»! + عکسسردار «مهدی کیانی» فرمانده لشکر 32 انصار الحسین نیز گفت: شهید تاجوک با چشم باز و تحلیل روشن وارد دفاع مقدس شد. شهید تاجوک دقیق صحبت میکرد و زمان عملیات باید دقیق توجیه میشد. ایشان باید دقیق و با جزئیات عملیات را شناسایی میکرد و علت آن نیز این بود که ایشان گلسرسبد بچههای ملایر بود که همه بچهها دور او جمع بودند به همین خاطر سلامتی بچهها برای او اهمیت داشت.
«مرضیه نظرلو» نویسنده کتاب «عزیزکرده» هم رد این مراسم تصریح کرد: نوشتن کتاب «عزیزکرده» بههمت فرزند شهید تاجوک صورت گرفت و فقط لطف خدا باعث شد این کتاب را که یک روایت از بچههای گردان مسلمبن عقیل است بنویسم. این کتاب پر از فرازهایی از شهدای گمنام شهر ملایر است که کمتر نامی از آنها وجود دارد. من تلاش کردم حسن تاجوک را همان طور ساده و مهربان که برای همه نیروهایش دغدغه دارد به مخاطب معرفی کنم. این کتاب شامل 12 فصل است که پیشنهاد میکنم خواننده کتاب را پیوسته بخواند تا بتواند ارتباط خوبی با آن برقرار کند.
در ادامه، بخش کوتاهی از این کتاب را با هم می خوانیم:
بچه های گردان در میدان صبحگاه جمع شدند. حاج حسن پشت بلندگو رفت و گفت: به ما ماموریت داده اند که به منطقه ماووت برویم. مردم با اینکه خودشان در فشار اقتصادی هستند، اما از خورد و خوراک خودشون می زنند و به جبهه کمک می کنند. من رفتم از حاج آقا فاضلیان هم پرسیدم که ما در پادگان بیکاریم حقوق مان حلال است؟ حاج آقا گفته حلال است.»
بعد از سال ها این اولین جلسه ای بود که حاج حسن نگران و جدی حرف می زد.
گفت: «دخترم به من گفته من را ببر پارک، او را بردم سپاه. نمی توانم دستش را بگیرم و بچرخانم جلوی خانواده شهدا. برادران پاسدار، شما دیگه اکثرا متأهل شدید، با زنهایتان خوب باشید. اگر با هم نان و پنیر خوردید روی روزنامه نشستید صدای تان بالا نیاید، آی پاسدار! اولین مُدی که می آید همسر پاسدار این مُد را نپوشد.»
کمی بغض کرد و ادامه داد: «اگر به کسی غیظ کردم، گذشت کنید. کدورت از هم نداشته باشید. من خودم همه را حلال می کنم.» با نوک پوتین خاک جلوی پایش را کنار زد و گفت: «من هر چه ناراحتی دارم، همین جا چال می کنم از شما هم می خواهم همین کار را بکنید.» و خاک توی چاله ریخت. بچه ها همه بغض کرده بودند و سکوت در میدان حاکم بود.
بعد از من معاون گردان حاج مصطفی طالبیِ. ازش حرف شنوی داشته باشد. مصطفی از با تجربه های جنگِ که جانباز هم شده و قدیمی ها می شناسندش. به فرمانده های دسته و گروهان و معاونین هم می گم با نیروها رفیق باشند، آنقدر که تو جنگ و تاریکی و سروصدای بمباران صدای هم رو بشناسند. نیرو از فرماندهاش حرف شنوی داشته باشه. کادر و بسیجی کنار هم باشند...»
حاجی یک ساعتی صحبت کرد و بعد از آن نیروها برای تجهیز شدن و گرفتن امکانات رفتند.
شب فرماندهان گروهان ها در چادر حاج حسن جمع شدند. حاجی وضعیت منطقه را روی نقشه توضیح داد و گفت: «وقت کمه و احتمالا گروه اول به منطقه هلی برن می شه. عراق داره فشار زیادی تو جنوب میاره و بعضی قسمت ها رو گرفته. احتمالا سمت این جا هم میاد و ما باید جلوش وایسیم. گروهان اول که هلی برن میشه، بقیه با اتوبوس باحاج مصطفی میرن با تجهیزات کامل، همه در موقعیت شهید شکری پور جمع میشیم از اونجا تقسیم می شیم. یادتون باشه خیلی خون ریخته شده. خیلی دوستامون شهید شدند. خدا نکنه دشمن بیاد و ما زنده باشیم. اون وقت چطور تو چشم خانواده شهدا نگاه کنیم؟»
روز بعد آفتاب در حال غروب کردن بود که به موقعیت شهید شکری پور در شش کیلومتری خط مقدم رسیدند و نصب چادرها آغاز شد. زمین گل بود و نمی شد چادر زد. حاج حسن گفت هر طور شده مستقر شوید. چادرها بر پا شد و حاجی منصور عبادیان را صدا کرد تا او را با اولین گروهان به منطقه اعزام کند. فرماندهان گروهان دور کالک نشسته بودند و حاجی داشت شرایط یال سمت راست و چپ ارتفاع گرده رش را توضیح می داد که همایون روستایی تبلیغات گردان به سنگر حاجی آمد. دوربین روی دوشش بود.
حاجی گفت: «همایون حالا که اومدی با دوربینت یه عکس از ما بگیر.» همایون خندید و گفت: «حاجی چه عجب! شما یه بار عکس خواستی؛ الان هم که گفتی دوربین فیلم نداره!»
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: انقلاب اسلامی بازار کتاب موش دفاع مقدس خوراک حقوق خانواده خاک معاون جنگ عراق اتوبوس زمین تبلیغات دوربین انقلاب اسلامی خاک زمین معاون منصور ارضی پارس پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۸۹۵۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقد نباید مایه نگرانی تولیدکنندگان کتاب شود
ایسنا/مازندران جلسه نقد و بررسی کتاب «لبخندی که گم شد» اثر فاطمه قنبری با موضوع زندگی و شهادت شهید «سید جواد اسدی» از شهدای مدافع حرم در سالن اجتماعات کتابخانه ابنشهرآشوب ساری برگزار شد.
شهدا الگوهای نوجوانان و جوانان ما هستند
رییس اداره کتابخانههای عمومی ساری شامگاه ۱۸ اردیبهشت در این جلسه با اشاره به فعالیتهای متنوع کتابخانههای استان گفت: این بار توفیق پژوهش و نگارش زندگی شهدای مدافع حرم نصیب ما شد.
علیزاده با بیان این که هر ارگان فعال در این حوزه باید در راستای ارزشگذاری برای این اثر گام بردارد، اظهار کرد: این کتاب تاکنون مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است، شهدا الگوهای نوجوانان و جوانان ما هستند و در تلاشیم تا این افراد را به اعضای کتابخانهها معرفی کنیم. آمادگی برنامهریزی برای آثاری که در حوزه شهدا خلق میکنند را داریم.
نقد امری دوسویه است
ابراهیم باقری حمیدآبادی در این نشست گفت: در این کتاب تلاش میشود تا واقعیت ملموس و زنده شخصیت شهید روایت شود.
نویسنده و منتقد مازندرانی نقد و بررسی را امری دوسویه دانست و افزود: در کشورهای مدرن نقد بهعنوان امری برای جدا کردن سره از ناسره باب شد و همین امر سبب جایگیری برخی نویسندگان در رتبههای جهانی شد.
باقری مبنای نقد در ایران سدههای گذشته را جایگاه معنا و مفهوم عنوان کرد و گفت: نقد نباید مایه نگرانی تولیدکنندگان کتاب شود، بلکه باید مشوقی برای حرکت به جلو باشد. در دو دهه اخیر برخی نویسندگان آثارشان را برای در امان ماندن از نقد، پنهان میکنند یا نسبت به نقد موضع میگیرند، اما نقد به برطرف کردن معایب و بازدارندگی در راستای کیفیسازی کمک میکند.
نویسنده مازندرانی خاطرنشان کرد: کیفیسازی و کمیسازی نقد باید منصفانه باشد و روی ظرفیت اثر بیش از کاستیها تمرکز شود.
وی درباره شخصیت شهید اسدی از شهدای مدافع حرم در خانطومان اظهار کرد: درباره شهیدی صحبت میکنیم که به دنبال احقاق حقوق خانواده، وطن و شخصی خود بهمثابه انسان ایرانی- اسلامی بود. این کتاب برای ماندگاری و نه صرفا معرفی شخصیت شهید نوشته شدهاست.
باقری با اشاره به بستر خاطرهروایی کتاب بیان کرد: کتاب متنی ترتیبوار و متوالی دارد و سیر توالی خطی تولد تا بازگشت پیکر را به نقل از چندین نفر روایت میکند که هر کدام، بخشی از پازل شخصیت شهید اسدی را کامل میکنند.
وی روایتهای کتاب را بومی، ساده و متعلق به راویان دانست و گفت: در متن اثر تلاش شده تا امانت روایت و لحن راوی حفظ شود، چراکه حفظ اصل لحن روایت یک اصل در پژوهش و تدوین به شمار میآید.
باقری ادامه داد: از خوبیهای کتاب به حاشیه نرفتن و پرداخت صرف به شخصیت شهید است. نکته مهم دیگر این است که کتاب به حقایقی میپردازد که از ذهن راویان شاهد حقیقت روایت میشود، به زبان سادهتر روایت از زبان شاهد زنده عینی است. کسی نمیداند که تعداد زیادی از راویان در صحنه حضور داشتند و آنچه که دیدند را روایت کردهاند و نقلقول نیست.
نویسنده مازندرانی تاکید کرد: دنیا بهویژه فضای غرب، به واسطه بسترهای خاطرهوار جنگهای گوناگون، آثاری در قالب کتاب، فیلم و مانند آن تولید و بهعنوان قهرمانان بلامنازع به دنیا تحمیل کرد. این کتابها بسترهای حقیقی- روایی تاریخ ما به شمار میآیند و ظرفیت غنی تولید اثر و انتشار در سراسر دنیا هستند. باقری شهدای مدافع حرم را ارزشهای فرهنگی جامعه امروز دانست و گفت: این ارزشها نیاز به سرمایهگذاری برای شناخت در جامعه دارند، نقد اصلی به کسانی است که این کتابها را معرفی نمیکنند.
حاصل این کتاب فقط شهید اسدی نیست
فاطمه قنبری نویسنده اثر با اشاره به خطوط قرمز پژوهش در حوزه شهدای خانطومان گفت: همچنان در معذوریت بیان اطلاعات در این زمینه قرار داریم و جمعآوری اطلاعات کتاب به دلایل امنیتی دشوار بود.
وی درباره نخستین کتاب خود درباره شهید اسدی اظهار کرد: کتاب اول در سال ۱۳۹۶ با عنوان «تعزیه دریا» منتشر شد. تعزیه در روستای «امره»؛ بهویژه خانواده اسدی، جایگاه ویژهای دارد. حاصل این کتاب فقط شهید اسدی نیست و در آن تاریخ محلی، شهید اسدی و بازگشت پیکر وی به روایت همسرشان را میخوانیم.
این نویسنده خاطرنشان کرد: در ابتدای کار به فکر نوشتن شهید نیستیم بلکه توصیف میکنیم، چراکه قهرمان این کتاب از قبل حاضر بوده و من تنها راوی او به روایت مشاهدات و شنیدهها بودهام.
قنبری افزود: حق مطلب عظمت و زندگی شهید در این کتاب کامل ادا نشده، ۷۶ ساعت مصاحبه از شهید اسدی داریم که درواقع بستر پژوهش گستردهتر این شخصیت است.
برادرم در راه حفاظت از وطن و خانواده هیچ مانعی را نمیپذیرفت
در ادامه این نشست خواهر شهید سید جواد اسدی نویسندگان این حوزه را ماموران خداوند برای ثبت شهدا در تاریخ خواند و گفت: خواست خداوند این بوده که در راه شهدا گام بردارید، شهدا زنده هستند و نویسندگان این کتاب شهید ما را زندهتر کردند.
وی از انتشار مطالب کتاب در کانال شهید اسدی خبر داد و افزود: مطالب کتاب بهصورت روزانه برای دسترسی آسان و آشنایی افراد جامعه با شهید در کانال قرار میگیرد، چرا که شخصیت سیدجواد در بین فرزندان خانواده ما مستثتنی بود.
خواهر شهید اسدی با بیان این که شهید شخصیتی دستگیر و بخشنده داشت، خاطرنشان کرد: برادرم در راه حفاظت از وطن و خانواده هیچ مانعی را نمیپذیرفت.
انتهای پیام